کد مطلب:319033 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

طبقه سببی
طبقه سببی عبارت از زوج و زوجه (شوهر و زن) می باشند، این طبقه با همه طبقات ارث می برند. نگارنده گوید:

برای این كه بر شما فریب خوردگان ثابت گردد، كه قانون بهاء بسیار قانون پوشالی است و اصلا با هیچ عصری از اعصار سازش ندارد، به یك فرض از فروض ارث پرداخته، تا آن كه بدانید چگونه میرزا بهاء با قانون خویش حق وارث بیچاره ضعیف را پامال كرده است، و آن این كه اگر شخصی با سواد بمیرد و بازماندگانش عبارت باشند از پدر و مادر و یك پسر خوردسال و یك خواهر و یك برادر و یك معلم، و مالی را كه باقی گذارده و مثلا دو هزار و پانصد و بیست تومان باشد اگر ما بخواهیم این تركه را با قانون بهاء بین ورثه تقسیم كنیم به طفل خردسال و یتیم میت اجحاف می شود زیرا به پسر خوردسال مبلغ پانصد و چهل تومان ارث بیشتر نمی رسد و مابقی بین ورثه دیگر تقسیم می شود ولی اگر با قانون مقدس اسلام تركه را تقسیم كنیم ابدا به طفل صغیر میت اجحاف نخواهد شد زیرا به حكم اسلام برادر و خواهر در طبقه دوم می باشند و با وجود طبقه اول آنها از ارث محروم خواهند بود و اما معلم كه اصلا داخل در ورثه نیست بنابراین می ماند پدر و مادر و یك پسر، تركه در این صورت به شش سهم تقسیم می شود یك سهم پدر، و یك سهم مادر، و چهار سهم پسر می برد، بنابراین، از تركه مفروض كه عبارت از 2520 تومان است، 1680 تومان به پسر و 420 تومان به پدر و 420 تومان به مادر می رسد آیا بر شما
معلوم شد كه میرزا بهاء چه مقدار، حق یك طفل صغیر ناتوان را ضایع و پامال كرده است؟!!

گذشته از این، قانون بهاء چگونه با دنیائی كه درصدد تحدید مالكیت است، سازش دارد؟!!! قانون بهاء معلمین را ملیاردر می كند، زیرا هر معلمی در مدت عمر خویش به هزارها شاگرد، درس آموخته بنابراین بایستی از همه ی آنها ارث بگیرد آیا در این صورت معلمین ملیاردر نمی شوند؟ و نیز گذشته از این این چه حقی است كه میرزا بهاء برای معلمین قائل شده و چه ترجیح بیجایی است در حق آنها روا داشته معلم با كارگر یا كارمند چه فرقی دارد، هر كدام، در ازاء زحمت خویش پول به دست می آورند كارگر كار می كند و پول می گیرد معلم هم به تعلیم و تربیت می پردازد و پول می گیرد، پس این چه ترجیحی است كه برای معلمین قائل شده، بسیار به جا بود كه میرزا بهاء ترجیح نمی داد و امتیاز قائل نمی شد، یعنی برای كارگرها نیز ارثی تعیین می كرد ما در همین جا به مقایسات خاتمه داده و از مقایسات عبادات مانند نماز و روزه و حج و امثال آنها كه امور معنویه و تعبدیه می باشند خودداری نمودیم:

و در خاتمه از باب نمونه به پاره ای از تناقضات بهاء و اغلاط كتابهای او می پردازیم: